شکست خوردن از خودم در برابر آدمی ،آدمهایی ،  باوری ، باورهایی ،  احساسی ، احساس هایی خیلی سخت است .در چنین حالتی  خودم دخل خودم را در می آورم . مثل مار زخم خورده ، گوزن شاخ شکسته ، زن ِ گیس بریده ، بی تابی می کنم .می دانم هیچ کس بی تابی ام را تاب نمی آورد و شدت قبض احوالم را . پس به آهستگی و نامحسوس گم و گور و کمرنگ می شوم . فاصله می گیرم . یک ماه است در فقره ای شکست خورده ام از احساس خودم . از کسی خواسته ای داشتم ( البته برای خودش نه برای خودم ) اما نشد و همه ی دلخوشی و رویابافی هایم برایش فعلا خراب شد . اینجا دیگر به سهوی بودن ماجرایش فکر نمی کنم من از عاطفه ی امید بسته ی خودم شکست خوردم . از اینکه فکر می کردم به خاطر درخواست من بخش عظیمی از هوش و حواسش را معطوف این کار می کند . راستش در چنین مواقعی ناخودآگاه همه ی شکست های مهم زندگی ام را به یاد می آورم . خودم را به خاطر رخ دادن همه گی شان به اندازه ی میزان جرمم و گاه بیشتر از آن شماتت می کنم دلم می خواهد دستمالی بردارم و آن شکست لکه ای باشد که بشود پاکش کرد اما نمی شود . آن قدر به هم ریخته بودم که برای ادامه ی بقا ! مجبور بودم خودم از خودم دلجویی کنم ! دلجویی کردن ِ من از خودم کار به شدت سختی ست . اسب رمیده ی چموشی هستم در این هنگام که رام کردنش ممکن نیست ولی تیر شلیک کردن به ساق پایش چرا ! دیشب درست بعد از این شلیک کردن بود که کنج کتاب فروشی نشستم و قهوه ی لاته ام را یک نفس سر کشیدم و مثلا دنبال کتاب می گشتم ! توی راه برگشت با کلی وسیله سنگین و هدیه به دست در سرمای پراید لق لقویی خودم را جمع کردم یک گوشه و رد شدن سریع درختهای ملک آباد از پیش چشمهای خیسم را تماشا می کردم . برای آخرین بار به خودم گفتم : ببین رفیق !  خیلی ها به خاطر تصمیم های حکمرانه ی پدرشان شکست می خورند پس دیگر نرفتن به دبیرستان پروین و دانشکده ی ادبیات مورد علاقه ات را فراموش کن . خیلی ها در جوانی  از بی مبالاتی مرد مورد علاقه شان صدمه می بینند شکست می خورند و متعاقبا شکسته می شوند  یا خیلی ها از مرد آرزوهای شان  به هزار و یک دلیلِ درست یا نادرست  یا به خاطر یک زن دیگر ، بیا تلاش کنیم بلکه بشود با هم زندگی کنیم را نمی شنوند ولی  از کلی آدم نامربوط و اشتباهی ِ دیگر این را می شنوند . خیلی ها انواع بی وفایی و بی معرفتی و بی پولی بد هنگام می بینند ، خیلی ها آن قدرها که دلشان می خواهد و استطاعتش را دارند  مهم واقع نمی شوند برای آدمهای مهم شان ، برای جامعه. خیلی ها نمی توانند به موقع و با لذت  درس بخوانند ، به موقع و با لذت فارغ التحصیل شوند به موقع و با لذت اثرشان را چاپ کنند . خیلی ها از دوست شانس نمی آورند و مجبورند با دشمن قسم خورده شان همکار باشند! خیلی ها در اوج دوران درخشش حرفه ای شان به خاطر حسادت ها و حب و بغض ها یک شبه از کار اخراج می شوند .خیلی ها نمی توانند آن  آدم موفقی که خودشان دلشان می خواسته بشوند ولی در چشم دیگران موفق به نظر می رسند .خیلی ها زمانی وکیل مجرب  پرونده شان را پس داده و گفته است که خانم متاسفم راهی برای مسئله ی شما پیدا نکردم قانون گذار در این فقره به توافق طرف مقابل امر کرده است . خیلی ها نتوانسته اند قبل از مرگشان برای قانون گذار آن توقیع ِ توافق را ببرند . خیلی ها هم در روز اول مادر شدن شان و هم در روز به دنیا آمدن فرزندشان از دکتری ابله !صراحتا شنیده اند که بچه ات زنده نمی ماند . خیلی ها اگر صد سال دیگر هم کار کنند پولشان بس نمی کند پاریس را ببینند  و هزار و یک خیلی و خیلی های دیگر را با خودم در میان گذاشتم و مرور کردم . بعد دست گذاشتم روی زانوی خودم و با خودم گفتم : خب اینها که شکست های نرمال است ! ببین بقول مامان معلول نیستی ! ببین خدا را شکر همین خانه ی از کوچک کوچکتر و بی امکانات را داری ! اگر نه الان کجا می رفتی ؟! شکست هایی که از خودت و انتخاب ها و احساساتت خوردی را بپذیر . توی آینه ی لکه لکه ی ماشین کرایه خودم را یک طوری نگاه کردم که یعنی باشه هر چی شما بفرمایید . یکهو راننده زد روی ترمز گفت چی فرمودید ؟ نشنیدم ، پیاده می شوید یا . گفتم : نخیر ! چیزی نگفتم . گفت : آخر یک صدایی به گوشم خورد بعد موج رادیو را تاب داد و گفت : فکر کنم صدای این درب و داغون بود . می خواستم بگویم نه برادر ! صدای شخص مجددا درب و داغان درون من بود که شنیدی اما ۵ هزار تومنی را گرفتم سمتش و گفتم میدون پیاده می شوم . پیاده شدم با حالی مثل حال شخصیت  فرامرز قریبیان توی فیلم "گناهکاران" در صحنه ای که از دست دل خودش بیشتر شکست خورده بود تا طرف مقابلش . با حالی مثل حال "سپیده" در فیلم "درباره ی الی "وقتی از خودش بیشتر از عشق و مرگ و یار شکست خورده بود و رو به دیوار سیمانی مخروبه بلند گریه می کرد . صبح که برخاستم آدم دیگری شده بودم همان آدمی که باز بالاجبار پذیرفته بود و رنگ به رو نداشت اما سعی می کرد نشان بدهد خیلی زود خوب می شود خیلی زود ‌.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها